خطبه اول
قال الله الحکیم فی کتابه الکریم:
Pوَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَO (الزمر/۳۳)
و آن كس كه راستى آورد و آن را باور نمود آنانند كه خود پرهيزگارانند
خدای متعال قرآن را منشور صداقت و درستی معرفی فرموده است، قرآن کریم همانطور که دانشگاه کرامت و تقوا به حساب می آید، دانشگاه صداقت و راستی نیز است. وقتی که می خواهیم در مسیر تقوا قدم برداریم، باید دانشجوی دانشگاه قرآن باشیم و تقوا را در شعب و شاخه های مختلف آن جستجو کنیم. یکی از شاخه های این شجره طیبه تقوا، صداقت است. Pوَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِO رسول گرامی اسلام a قرآن را برای ما آورده است؛ Pوَصَدَّقَ بِهِO همان کسی که این قرآن را آورده، خودش اولین کسی است که آن را باور و تصدیق کرده و ایمان و اعتقاد پیدا کرده است. Pأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَO حال که پیغمبر a قرآن را آورده است، دیگر تنها نیست، همه کسانی که به آن حضرت ایمان می آورند و کلام وحی را باور و تصدیق می کنند، همگی اهل تقوا می شوند؛ رسول اکرم a، ائمه اطهار b، همه مؤمنینی که کلام خدا و رسالت رسول گرامی اسلام a را باور کردند و به آن ایمان آوردند و شهادت دادند و زندگی خود را با این برنامه خدائی هماهنگ کردند، همه این مجموعه اهل تقوا می شوند. پس یکی از مهم ترین نشانه های اهل تقوا این است که قرآن را باور کردند و می خواهند مثل قرآن زندگی کنند. وقتی که این حقیقت را می پذیریم، معنایش این است که باید قرآن را بدانیم تا طبق آن زندگی کنیم، باید پیام های قرآن را بشنویم که زندگی خود را با آن هماهنگ کنیم. خدای متعال می فرماید ناهماهنگی با قرآن انسان را از مسیر صداقت و راستی خارج می کند و هلاکت و نابودی و در نهایت جهنم را موجب می شود.
Pفَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَكَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءَهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْكَافِرِينَO (الزمر/۳۲)
پس كيست ستمگرتر از آن كس كه بر خدا دروغ بست و [سخن] راست را چون به سوى او آمد دروغ پنداشت آيا جاى كافران در جهنم نيست
چه کسی از آن که خدا را باور نمی کند و او را تکذیب می کند، ستمکارتر است؟! چه ستمی بالاتر از این است که انسان حقیقت و آفریننده عالم را قبول نداشته باشد و کتاب آسمانی خدا را تکذیب کند؟! منظور خداوند از وَكَذَّبَ بِالصِّدْقِ همان قرآن کریم است. آیا می توان ظالم تر از کسی که خدا را قبول ندارد و کتاب او را نمی پذیرد، پیدا کرد؟! همه ظلم هایی که در دنیا اتفاق می افتد به کسانی برمی گردد که خدا، رستاخیز، وحی، رسالت، قرآن و ولایت را نپذیرفتند؛ همه ستم ها و ظلم ها در سراسر عالم از این انسان نماها سر می زند. أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْكَافِرِينَ آیا جهنم بهترین مکان برای انسان هایی که خدا و کتابش را باور ندارند، نیست؟! اینها برای جهنم هستند و جهنم هم برای اینها است؛ زیرا ظالم ترین انسان های روزگار همین ها هستند. هرچه جهان ظلم و ستم و حق کشی و خون ریزی و جنایت به خود می بیند، زیر سر کسانی است که با کتاب خدا و ایمان به خدا و رستاخیز بیگانه هستند. در سراسر عالم شر از این ها صادر می شود؛ دروغگویی، بدقولی، عهد شکنی، خون ریزی، جنگ افروزی و ثروت افزائی برای آن کسانی است که به خدا و کتاب خدا ایمان ندارند.
خدای متعال مؤمنینی را که حقیقتا مؤمن هستند، اینطور معرفی می کند:
Pإِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَO (الحجرات/۱۵)
در حقيقت مؤمنان كسانى اند كه به خدا و پيامبر او گرويده و [ديگر] شك نياورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كرده اند اينانند كه راستكردارند
آن کسی مؤمن است که به خدا ایمان دارد، خدا را باور کرده است، به رسول خدا ایمان دارد و بعد از این ایمان هم دچار شک و تردید نمی شود؛ یعنی ایمان او ثابت و محکم است و شک و تردیدی در ایمانش ندارد و در راه خدا با جان و مالش می کوشد و مجاهده می کند، چنین کسی ایمان را ابزار جمع آوری ثروت قرار نمی دهد، بلکه ثروتش را وسیله گسترش دین قرار می دهد، یعنی دار و ندار و مال و جان و سلامتی و آسایش خود را برای گسترش دین قرار می دهد. خدای متعال این ویژگی ها را بیان و در آخر فرمود أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ؛ اینها حقیقتا با صداقت هستند؛ در مقابل آنهایی که به دنبال دنیاپرستی و دنیاطلبی و مسابقه نام و نان و مقام و ثروت هستند، مومنین همه چیز خود را برای اسلام به کار می گیرند. قرآن درباره اینها می فرماید که اهل صداقت هستند. کسانی که در دفاع مقدس همه چیز خود را گذاشتند تا اسلام پیروز شود و در جریان انقلاب به میدان آمدند و انقلاب را به پیروزی رساندند، امروز هم در میدان هستند تا در سوریه و جاهای دیگر اشرار آمریکایی – انگلیسی را سر جای خود بنشانند. قرآن می فرماید أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ؛ انسان های با صداقت و با تقوا یعنی همین ها، اینها در پیشگاه خدای متعال ارزشمند هستند.
امام صادق j فرمودند:
Nلا تَغْتَرُّوا بِصَلاتِهِمْ ولا بِصِيَامِهِمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَّمَا لَهِجَ بِالصَّلاةِ والصَّوْمِ حَتَّى لَوْ تَرَكَه اسْتَوْحَشَ ولَكِنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وأَدَاءِ الأَمَانَةِM [1] به نماز و روزه افراد فریفته نشوید، چرا که شخص گاهی به نماز و روزه عادت کرده که اگر آن را رها کند احساس وحشت می کند . اما [برای شناخت افراد]، آنان را با میزان راستگویی و امانتداری بیازمایید.
گول نماز و روزه های آدم هایی را که صداقت ندارند، نخورید؛ اگر صداقت ندارند، نمازشان هم به درد خودشان می خورد، به درد مسلمان ها نمی خورد؛ ممکن است نماز بخوانند اما در دفاع مقدس، به جای کمک به رزمندگان، برای آنها زحمت درست کنند؛ روزه بگیرند اما در مقابل ربا و رشوه و امثال آن عاجز باشند و امانتدار خوبی نباشند، به همسایه خود ظلم کنند و در رفتارشان صداقت دیده نشود. امام صادق j می فرماید فریب نماز و روزه هایی را که صداقت و راستی در میان آن دیده نمی شود، نخورید. چه بسا آدم ها به نماز و روزه عادت کرده باشند، چنین افرادی اگر این نماز را نخوانند و روزه را نگیرند، وحشت می کنند، چون عادت کرده اند، از روی معرفت و محبت به خدا نیست، بلکه از روی عادت است. حضرت فرمودند صداقت و درستی آنها را امتحان کنید. آنها را در راست کرداری، راستگویی، رفتار درست و باصداقت و در امانتداری امتحان کنید. اگر دیدید که حرف آنها راست و با قلبشان هماهنگ است و صداقت در شخصیت آنها موج می زند و امانتدار هم هستند، آن موقع معلوم می شود که نماز و مسائل دیگر آنها هم همینطور درست است. امانتدار یعنی اینکه میز و موقعیت و مقامی را که به او سپردند، امانت و برای خدمت به مردم می داند و غیر از امانت، هیچ چیز دیگری نمی بیند؛ مثلا آن را وسیله ثروت نمی بیند و تنها وسیله خدمت می بیند؛ چه مدیر یک شرکت باشد یا مدیرکل یک اداره؛ مسئول یک مدرسه باشد و یا پدر یک خانواده؛ هر کسی که هست همه این موقعیت ها را امانت خدائی می داند که باید با این فرصت به بندگان خدا خدمست کند.
در کلام خدای متعال هم آمده است:
Pلِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَO (الحشر/۸)
[اين غنايم نخست] اختصاص به بينوايان مهاجرى دارد كه از ديارشان و اموالشان رانده شدند خواستار فضل خدا و خشنودى [او] مى باشند و خدا و پيامبرش را يارى مى كنند اينان همان مردم درست كردارند
آن آدم های بی مکنت و کم ثروت، دستهایشان خالی بود اما همان چیزی را هم که داشتند، برای اینکه از رسول گرامی اسلام a حمایت کنند، برای این که دین پا بگیرد و یاور دین باشند، در مکه جا گذاشتند و فقیرانه هجرت کردند و به همراهی از رسول گرامی اسلام a برخاستند و از خانه و مال و ثروت خود دل کندند. يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا؛ آنها به دنبال فضل و خشنودی خدا بودند، می خواستند رضایت خدا را در حمایت از رسول خدا و اسلام به دست آورند. وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ؛ ناصر خدا و یاور دین خدا و حامی رسول خدا بودند، خدای متعال می فرماید أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ؛ یعنی این صداقت. خدا به شخصی گندم های فراوانی می دهد؛ همان خدایی که این گندم را به او داده است، بندگان گرسنه زیادی هم دارد، حال اگر آن فرد زکات گندم خود را ندهد، از صداقت و تقوا فاصله دارد. خداوند به او پول و ثروت داده است اما او حق الله و در بعضی زمینه ها حق الناس را نمی پردازد. خدا حق الناس بودن آن را در قرآن فرموده است
فرمود:
Pوَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِO (الذاریات/۱۹)
و در اموالشان براى سائل و محروم حقى [معين] بود
یعنی این مال حق بندگان فقیر خداست، وقتی که این بخش از مال خود را را پرداخت کردی درواقع مال خود را هرس می کنی، درختی که هرس نشود بار نمی دهد، این مال وقتی که هرس شد تازه شروع به بار دادن، برکت داشتن و رشد کردن می کند؛ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ در هنگامه های امتحان معلوم می شود چه کسی اهل تقوا و صداقت است و چه کسی نیست، از خدای متعال می خواهیم عنایت کند قلب های ما را آماده پذیرش آیات قرآن کریم و آیات صداقت و تقوا قرار دهد و ما شایسته نصرت و حمایت و یاوری از دین خدا باشیم.
خطبه دوم
اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوا الله و نظم أمرکم. همواره هر هفته بلکه هر روز و هر ساعت نیازمند به این هستیم که به تقوا توجه داشته باشیم، از قرآن کریم به عنوان معدن تقوا استفاده کنیم، از حقیقت مجسم تقوا یعنی ائمه معصومین و انبیاء الهیb برای پیدا کردن مسیر تقوا بهرمند باشیم.
مناسبت ها
سالگرد قیام مردم مؤمن و مسلمان به رهبری آیت الله کاشانی w در برابر استعمار غرب، مخصوصا غارتگران انگلیسی
این مقطع از تاریخ کشور ما مقطع بسیار حساس و پرفراز و نشیبی است. در این فرصت کوتاه بنده چند نکته درباره مرحوم آیت الله کاشانی بخاطر سالگرد بزرگداشت این عالم مجاهد عرض می کنم؛
نکته اول: ایشان وقتی که در دوران جوانی بعد از سفر مکه به خدمت پدر بزرگوارشان برمی گردند، برای تحصیلات خود در نجف اشرف ماندگار می شود؛ ایشان در همان سنین جوانی در دوران اشغال و استعمار انگلیس در عراق یک شخصیت مبارز در مقابل انگلیسی ها بوده است و در این که علمای نجف و حوزه علمیه نجف برای مبارزه با انگلیس به حرکت دربیایند تأثیر بسزایی داشته است؛ کار به جائی می رساند که انگلیسی ها حکم اعدام او را صادر می کنند و ایشان ناگزیر می شود که از نجف هجرت و فرار کند تا اعدام نشود، این یکی از برگ های زرین زندگی آیت الله کاشانی است. به ایران هم که آمدند همان استعمار انگلیس به ایران هم اشراف و طمع داشت؛ در نتیجه در ایران هم مبارزات خود را با متفقین و دیگران شروع کرد و در حقیقت حوزه های علمیه و علمای بزرگ را برای مبارزه با استعمار تشویق می کرد و زمینه های قیام را فراهم می کرد؛ او به دلیل همین فعالیت ها، ۲۸ ماه در زندان رشت، اراک و کرمانشاه به سر برد و بعد از آن، قصه ترور نافرجام شاه پیش آمد و او را به عنوان این که در این مسئله دست داشته است، به زندان فلک الافلاک خرم آباد فرستادند و بعد از آن هم به بیروت در لبنان تبعید کردند. در واقع تمام زندگی او با زندان و تبعید و مبارزه سپری شده است. بعد ها در کشور تحولات سیاسی پیش آمد و شرائطی فراهم شد که او از تبعیدگاه خود بازگشت؛ چیزی شبیه به آن چه که در عصر ما، در بازگشت امام خمینی v از تبعید شاهدش بودیم؛ در محله پامنار تهران، یعنی محل زندگی اشان، استقبال بسیار باشکوهی از ایشان کردند. می گویند ۲۷ طاق نصرت در مسیر حرکت ایشان از فرودگاه تا محل اقامتشان بسته بودند.
آیت الله کاشانی در ملی شدن صنعت نفت و در بسیج کردن علماء و مردم نقش بسیار بسزایی داشت. برای نخست وزیری قوام السلطنه با شاه مخالفت کرد و شاه را تهدید کرد که باید قوام السلطنه را کنار بگذاری؛ شاه هم مجبور شد که از فرمان مرحوم آیت الله کاشانی اطاعت کند و قوام السلطنه را عزل کند.
آغاز دهه کرامت
فاصله ده روزه میان ولادت حضرت فاطمه معصومه h و میلاد حضرت امام رضا j را دهه کرامت نامیده اند. همچنین این دهه، دهه گرامیداشت و در حقیقت تعریف و تبیین جایگاه دختران در اسلام و نظام دینی هم می باشد؛ یعنی باید ببینیم که حضرت معصومه h به عنوان یک دختر چطور زندگی کرده است و چه آثار و برکاتی داشته است؟! ما که چنین الگوهایی داریم، نیازی نداریم از کسانی که خود دچار بحران معنویت و بی بندوباری و زندگی شیطانی هستند، الگو بگیریم و آنها بخواهند برای ما سند ۲۰۳۰ بنویسند و به جوانان ما راه و رسم زندگی یاد بدهند. درحقیقت آنها هستند که به ما نیاز دارند.
برکات وجود حضرت معصومه h :
حضرت معصومه h بعد از این که حضرت علی بن موسی الرضا j جلب می شوند، با برادرش احمد بن موسی و برادر دیگرش، به ایران و سرزمین طوس هجرت می کنند؛ هرکدام از آنها یک منطقه وسیع جغرافیایی را در نظر می گیرند و از کشورهای منطقه خلیج فارس به سمت جنوب ایران حرکت می کنند. حضرت معصومه h هم از سمت ساوه و قم، مرکز ایران را هدف قرار می دهد. حضرت علی بن موسی الرضا j نیز که یک مسیر دیگر را طی کرده بود. اگر سه مسیر احمد بن موسی و برادرش، حضرت معصومه h و همراهانش و مسیر حضرت علی بن موسی الرضا j را در نقشه جغرافیایی ایران قدیم و کشورهای مجاور تصور کنیم، می بینیم که مانند سه خط آبیاری است که همه ممالک اسلامی با آنها، تحت تأثیر ولایت اهل بیت عصمت و طهارت b السلام قرار گرفتند. کشور ایران، عراق، بحرین و بعضی از مناطق دیگر ولایتمدار و پیرو اهل بیت عصمت و طهارت b شده اند. درواقع این کشورها مدیون و مرهون همین هجرت های با برکت است که حضرت معصومه h در این معنا نقش بسزایی داشته اند.
حوزه علمیه قم که در قم نشو و نما پیدا کرده است از آثار و برکات وجودی آن حضرتh به حساب می آید، حوزه های علمیه در همه شهرهای ایران مانند شاخه های شجره طیبه حوزه علمیه قم هستند و حتی قم در بسیاری از کشورهای دنیا شعبه دارد و در آنجا حوزه علمیه تأسیس کرده است، اینها همه به یک معنا برکات وجودی دختری است که در دامن قرآن و دین تربیت شده و پرورش پیدا کرده است. پرورش عالمان، اندیشمندان، فقیهان و رهبران دینی از برکات وجودی این خانم به حساب می آید؛ کتابهای دینی، آثاری که علماء نوشته اند و آثاری که همین امروز و در هر لحظه محققین در قم تولید می کنند و حقایق و معارف دینی را با استفاده از ابزار جدید ارتباطاتی، به زبان های مختلف نشر می دهند از برکات وجودی این خانم است؛ معرفت افشانی و نورافشانی که از قم مقدسه به همه عالم صورت می گیرد از برکات خانم جوانی است که در جوانی و در سن زیر سی سال هم از دنیا رفته است اما این همه اثر و برکت از خود بجای گذاشته است.
اگر انقلاب اسلامی را ریشه یابی کنیم، انقلاب اسلامی مدیون حضور بابرکت این خانم بزرگوار در قم بوده است، خدا برای دختران مسلمان چه جایگاه کریمانه ای را تعریف کرده است، حتی در تربیت فرزندان و در خانواده برای دختران جایگاه ویژه ای تعریف شده است؛ یعنی خدای متعال درباره دختران به پدران و مخصوصا به مادران سفارش ویژه دارد تا جایگاه کریمانه آنها مخصوصا در اسلام دیده شود. مانند رفتاری که رسول گرامی اسلامa با دختر خود حضرت فاطمه زهرا h داشتند، آن هم در عصری که حتی بعضی ها دختران خود را زنده بگور می کردند، گاهی خجالت می کشیدند که دختر دارند، حضرت در فضایی و در چنین فرهنگی حرت خم می شدند و دست فاطمه h را می بوسیدند تا جایگاه کریمانه دختر و تربیت و پرورش دختر حفظ شود؛ دختری که فردا مادر فرزندان خواهد بود و باید تربیت و فرهنگ جامعه با محوریت او مستحکم شود، این بسیار جای افتخار است که ما برای تربیت فرزندان خود بویژه دخترانمان چنین بستر و دینی داریم.
متأسفانه همین سند ۲۰۳۰ یک لکه ننگ و مایه سرافکندگی برای جامعه ما بود که غربی ها بجای این که شاهد سوغاتی های تربیتی قرآنی و دینی ما باشند برای ما فرهنگ منحط آلوده خودشان را فرستادند و بعضی ها هم به استقبال آن رفتند و عجولانه این ننگ را پذیرفتند؛ الحمدلله فعلا بساط آن برچیده شده است، اما به همین اندازه هم شایسته نظام و جامعه ما نبود. غربی ها خودشان هم این را باور دارند که به دختران و زنان نگاه انسانی ندارند، بلکه نگاه ابزاری، تبلیغاتی و آلوده دارند، آنوقت آنها کجا می توانند بیایند حافظ کرامت زنان و دختران باشند. باید در تربیت فرزندان توجه خود را به جایگاه زنان و دختران جلب کنیم؛ این شهدای گرانقدر ما پرورش یافتگان تربیت مادران خود بودند، سهم مادران شهدا کمتر از فرزندان شهدا در افتخار آفرینی و در پیروزی های جبهه های جنگ، در دفاع از حرم و در پیروزی انقلاب اسلامی نبود، ما چنین فرهنگ و مکتبی داریم، هم وجود با برکت حضرت فاطمه معصومه h را قدر می شناسیم و هم از شخصیت آن حضرت برای تربیت فرزندان و دختران خود بهرمند خواهیم بود.
اولین نماز جمعه به حکم امام خمینی v و به امامت آیت الله طالقانی w
اولین نماز جمعه به حکم امام خمینی v و به امامت آیت الله طالقانی ،w آن مرد مجاهد و مبارز در پنجم مرداد ماه سال ۱۳۵۸ در تهران برگزار شد؛ اگر ما فقه جمعه و تأکید آیات قرآن را ببینیم ، فقط راجع به جمعه و نماز جمعه این آیه سوره جمعه نیست؛ آیات متعددی از قرآن درباره اهمیت نماز جمعه سخن دارند، یکی از برجسته های آنها در سوره مبارکه جمعه است:
Pيَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَO (الجمعۀ/۹)
اى كسانى كه ايمان آورده ايد چون براى نماز جمعه ندا درداده شد به سوى ذكر خدا بشتابيد و داد و ستد را واگذاريد اگر بدانيد اين براى شما بهتر است
اگر بدانید خیر و برکات شما در این امتثال فرمان خدا در اقامه نماز جمعه است؛ دو آیه بعدی که سوره جمعه با آن دو آیه تمام می شود نیز درباره نماز جمعه است؛ در حقیقت نماز جمعه مثل جزء لاینفک حاکمیت دینی است، اگر ما حکومت داریم پس نماز جمعه هم جدی است؛ البته در میان فرق مذهبی اهل سنت، چون هر حکومتی حتی حکومت های ظالمانه را به رسمیت می شناسند، در حکومت های طاغوتی هم نماز جمعه خود را برپا می کردند و می کنند، اما ما چون آن حکومت ها را به رسمیت نمی شناسیم، در حکومت های طاغوتی فرصت اقامه نماز جمعه را نداشته ایم اما اواخر سال ۵۷ که انقلاب ما پیروز شده است و در سال ۵۸ به محض این که حکومت اسلامی در کشور ما پا می گیرد، بعد از چند ماه نماز جمعه بپا می شود، در نماز جمعه است که مسائل حکومتی مطرح می شود، در نماز جمعه مردم به وظیفه خود درباره استحکام حکومت آشنا می شوند، حکومت با مردم محکم می شود، با مشارکت مردم جان می گیرد و پا می گیرد، در نماز جمعه حاکمان مورد نقد و ارزیابی قرار می گیرند، اگر کار خیری انجام دهند تشویق می شوند و اگر کار ناشایستی انجام دهند اینجا باید مورد نقد قرار بگیرند؛ در این مسائل نیز نباید با کسی تعارف و ملاحظه کرد زیرا مسئولیت نماز جمعه همین موارد است، نباید مسئولیت نماز جمعه را بخاطر ملاحظات دیگر نادیده گرفت، پس این اهمیت نماز جمعه و این که جزء لاینفک حاکمیت دینی است.
در روایت آمده است که رسول گرامی اسلامa فرمودند: خوب بود ما خانه منافقین را آتش می زدیم تا از خانه های خود بیرون بیایند و وادار شوند در نماز جمعه شرکت کنند، یعنی حتی آن کسی که منافق است باید بیاید و بشنود، باید توجیه شود، شاید هدایت شود، اگر هم هدایت نشد باید بداند که مسلمان ها نمی گذارند او آرام بگیرد، یا باید هدایت و همراه شود یا باید تکلیف او روشن شود؛ بنابراین همه باید در نشر فرهنگ نماز جمعه و اهمیت نماز جمعه کوشا باشیم.
نماز جمعه پایگاه بیان حقایق و معارف دینی و معارف اخلاقی است، بیان موعظه و نصیحت است، تعلیم دین است؛ نصیحت، موعظه، ارشاد و تذکر و یادآوری همه از مسئولیت هایی است که باید در هرکجایی که نماز جمعه برگزار می شود اهتمام کنیم؛ هم آنهایی که خطیب جمعه هستند، هم آنهایی که شنوندگان خطبه های نماز جمعه به حساب می آیند. در خطبه های نماز جمعه، چیزی که گاهی متأسفانه بعضی بی انصافی می کنند این است که اگر حرفی علیه چپ یا راست گفته شود، نماز جمعه را به چپ و راست متهم می کنند؛ اینطور نیست، نماز جمعه باید خالصانه، صادقانه و با راستی و درستی و از روی ایمان و عقیده آن وظیفه ای که محول به نماز جمعه و امام جمعه شده است را انجام دهد؛ مستمعین نماز جمعه هم باید با اخلاص در نماز قرار بگیرند و با خلوص نیت و وضو بنشینند و مسائل دین را گوش کنند.
اما اگر نماز جمعه به یک جهت خاصی سوق داده شود و ابزار دست نمی دانم یک جناح مانند جناح چپ یا جناح راست باشد، اصولگرا ویا اصلاح طلب باشد، چنین نمازی هر چیزی می تواند باشد اما دیگر نماز جمعه نیست؛ جناح نماز جمعه قرآن است، جناح آن ولایت است، نماز جمعه به سیره نبی مکرم و ائمه اطهار b تأسی می کند، باید بر این اساس حقایق و معارف دین را بیان کند، بنابراین آن نماز جمعه ای که سمت و سویی و چپ و راستی به قضایا نگاه کند اصلا شایسته نیست و آن نماز جمعه، نماز جمعه نمی شود، نماز جمعه باید برای رضای خدا و آنچه که به صلاح مؤمنین است بیان کند؛ نه فقط در یک شهر و روستا و در یک مسجد، بلکه در همه مساجد باید مصالح همه مسلمانان در تمامی جهان بیان شود، در خطبه های نماز جمعه باید تکلیف کفر و استکبار، صهیونیسم و یهود روشن شود، در نماز جمعه باید تکلیف منافقین روشن شود؛ علی القاعده باید در رکعت های اول و دوم نماز جمعه، سوره های جمعه و منافقون قرائت شود، شما به محتوای این دو سوره نگاه کنید و ببینید چه مسائلی در آنها مطرح شده است، سوره منافقون درباره منافقین، سوره جمعه درباره زیاده خواهی های مستکبرین و خصوصا یهودیان است، باید این مطالب در خطبه های نماز جمعه گفته شود.
عملیات مرصاد
سخنرانی های بعضی افراد نشان می دهد که خیال زده هستند، در داخل هم از این خیال زده ها داریم، خیال می کنند مثلا اگر جایی کاری کردند و به خیال خود موفقیتی بدست آوردند فتح الفتوح کردند؛ چنین افرادی در زمان جنگ، در حمایت از بعثی های عراق و صدام کافری که دشمن مردم ایران و عراق و همه مسلمان ها بود نقشه کشیدند که ما باید به سمت تهران حرکت کنیم ، خیال آنها این بود که یکسره می رویم و تهران را فتح می کنیم، همان خیالی که قبلا صدام کرده بود، در مصاحبه اش گفته بود که سه روز دیگر بیایید تهران تا ادامه سؤالات شما را جواب دهم، همین خیال را این جوجه های صهیونیستی استکباری صدامی هم داشتند، پشت فرمان خودروهای نظامی و غیر نظامی نشستند و تخته گاز حرکت کرده بودند که به تهران بیایند؛ اما در بین کرمانشاه و اسلام آباد در منطقه ای که به تنگه مرصاد معروف شده است، رزمندگان اسلام در مقابل اینها ایستادند و بساط آنها برچیدند و آنجا قتلگاه اینها شد و خدای متعال پیروزی را نصیب مسلمانان کرد؛ خدا را برای این که این بلیه را هم از جامعه ما دور کرد شاکر هستیم.
درگذشت پدر شهید گرامی، شهید آرامش
جای همه شهدا، همه بزرگان و همه مؤمنینی که در نماز جمعه شرکت می کردند اما الان بخاطر بیماری یا فوت دیگر درمیان ما نیستند، خالی است؛ از خدا می خواهیم که همه آنها را مشمول لطف و رحمت و آمرزش و شفاء قرار بدهد.
[۱] الكافي الشريف ج۲ ص ۱۰۴